با حلول ماه محرّم، ماه حماسه و شجاعت و فداکارى
آغاز شد؛ ماهى که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهى که قدرت حق، باطل را تا ابد
محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهاى شیطانى زد، ماهى که به نسلها
در طول تاریخ، راه پیروزى بر سر نیزه را آموخت، ماهى که شکست ابرقدرتها را
در مقابل کلمه حق به ثبت رساند، ماهى که امام مسلمین، راه مبارزه با
ستمکاران تاریخ را به ما آموخت، راهى که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و
استقلال طلبان و حق گویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و
کلمه حق، باطل را محو نماید. امام مسلمین به ما آموخت که در حالى که ستمگر
زمان بر مسلمین حکومت جائرانه مىکند، در مقابل او اگر چه قواى شما
ناهماهنگ باشد بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید،
فداکارى کنید و خون نثار نمایید...
اکنون که ماه محرّم چون شمشیر الهى در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطباى محترم و شیعیان عالیمقام سید الشهداء- علیه الصلاة و السلام- است، باید حد اعلاى استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهى، ریشههاى باقیمانده این درخت ستمکارى و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرّم، ماه شکست قدرتهاى یزیدى و حیلههاى شیطانى است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده تر بر پا شود، و بیرقهاى خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.
(صحیفه امام، ج5، ص 75)
معناى جمله کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلاء
این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.
تکلیف همگانى، مقابله با ستم
ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. در بعض روایات، که من حالا نمىدانم صحت و سُقْمَش را، هست که یکى از چیزهاى مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند؛ اسلحه مهیا . نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار، و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند براى اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، از شُعَب نهى از منکر است، به همه ما تکلیف است، که باید مقابله کنیم با این دستگاههاى ظالم، خصوصاً دستگاههایى که با اساس مخالفند. آن وقت دستگاهى بود مثل سلاطین سابق که مىخواستند براى خودشان یک چیز درست کنند؛ با اساسش معلوم نبود مخالف باشند. اما یک دستگاهى که با اساس مخالف است، نمىخواهد اسلام باشد؛ نمىخواهد مجالس اسلامى باشد، مىخواهد همیشه چیزهایى باشد که مربوط به غیر اسلام باشد، ولو ملت باشد، ملیت باشد.
ما «ملیت» را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم ... ملت، ملت ایران است، براى ملت ایران هم، همه جور فداکارى مىکنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همهاش ملیت و همهاش گَبْریَّت ! ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید مىکند او را،ممالک اسلامى را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامى جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پانایرانیسم»!»
(منبع: صحیفه امام، ج10، ص: 120-122)
فلسفه عزادارى براى سید الشهدا (ع)
در آن وقت، یکى از حرفها که هى رایج بود، مىگفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مىرفت و آن بازیها را در مىآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مىفهمیدند و آن را مىخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مىفهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مىکردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها این را که مىخواهند، عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتى یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را مىگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش- فى نفسه- کارى از آن مىآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع مىکنند و یک وجهه مىدهند، سى میلیون، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه مىروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور مىتوانند بسیج کنند براى یک مسأله. این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبههاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمىفرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمىگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مىخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
(صحیفه امام، ج13، ص: 323)
زنده نگهداشتن محرّم و ذکر مصائب اهل بیت (ع)
باید ماها و شماها در گفتارى که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتى، با همان وضع مرثیه سرایى و روضهخوانى. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلى که در سابق بود حالا دیگر منسى باید بشود؛ خیر.
ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مىافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهاى ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بىاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان قوّت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مىخواندند و مرثیه را همان طور که سابق مىخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى.
این خون سید الشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستهجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر، سستى نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود.
باید در همه منابر به این جوانهایى که گول خوردهاند- از این منافقین و امثال آنها- نصیحت بشود، دعوت به حق بشود. باید آنها را فهماند که اینهایى که شما را دعوت مىکنند که به ضد جمهورى اسلامى قیام کنید، اینها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، مىخواهند اسلام را از بین ببرند. اینها یک روز با مقاصد اسلامى همراه نبودهاند. اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براى اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند. و این جوانهاى بىاطلاع، این دخترهاى بىاطلاع، این پسرهاى بىاطلاع [که] دستخوش این تبلیغات سوء اینها شدهاند و در مقابل ملت ایستادهاند و در مقابل ملت مىخواهند کارى انجام بدهند، حالا باید بفهمند اینها که نمىتوانند کارى انجام بدهند.
اگر بیایند در خیابانها و بخواهند شلوغ بکنند، همان خود مردم آنها را تربیت مىکنند.
قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اینها را مىگیرند. شما بچهها و جوانها، چرا خون خودتان را به هدر مىدهید؟ شما برگردید به اسلام، رها کنید این اشخاصى که شما را اغوا مىکنند و بیایید توبه کنید، قبل از اینکه در صحنه گرفتار بشوید که آن وقت مشکل است.
آقایان در مجالس اینها را دعوت کنند. ما میل نداریم که جوانهایى که باید براى کشور خودشان خدمت کنند، در خدمت امریکا باشند، به وسیله این اشخاصى که به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بین ببرند. بالاخره، باید شماها که دعوت کردید تا کنون مردم را به اسلام و اسلامیت و به فضایل اخلاقى، امروز هم همت بگمارید که بیشتر دعوت کنید؛ هم مسائل روز را براى مردم بگویید و هم مفاسدى که مترتب بر فعل این گروهکها هست که مىخواهند این جمهورى را به هم بزنند به نفع امریکا یا به نفع شوروى- اینها را تنبه بدهید به مردم- و هم جنبههاى اخلاقى را. و من این جهت را باید عرض کنم که کسانى که به این پُست بسیار مهم گماشته شدهاند و خودشان داوطلب آمدهاند و وارد در سنخ روحانیون و خطبا شدهاند، باید خودشان را تهذیب کنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبیق بدهند؛ عامل به احکام اسلام باشند.
فساد اخلاقى- خداى نخواسته- مبادا در بین آنها [باشد؛] یکى- دوتایى [اگر] پیدا بشود که فساد اخلاق دارند، باید اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، کردار خودشان را، رفتار خودشان را تعدیل کنند و موافق اسلام تطبیق بدهند تا حرفهایشان در مردم تأثیر کند. اگر- خداى نخواسته- یک گویندهاى خودش آلوده باشد، نمىتواند با گفتار خودش، دیگران را از آلودگى جلوگیرى کند. اول باید خودمان را اصلاح کنیم و کوشش کنیم که ان شاء اللَّه، خودمان اصلاح بشویم و مردم را اصلاح کنیم. این طایفه باید در منابر، در مساجد و هر جایى که مقتضى است، با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را مىگویند، مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامى آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همان طورى که در سابق عمل مىشد، روضهخوانى بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش مىخواستند بکنند، همه جهات مادى برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فداى اسلام کردند و با ستمکاران سازش نکردند.
باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان. و از مردم هم تقاضا مىشود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایى نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمى در این باب دارید و مسئولیت بزرگى هم دارید؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئولیت بزرگ. هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد.
(صحیفه امام، ج15، ص: 330-333)
اکنون که ماه محرّم چون شمشیر الهى در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطباى محترم و شیعیان عالیمقام سید الشهداء- علیه الصلاة و السلام- است، باید حد اعلاى استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهى، ریشههاى باقیمانده این درخت ستمکارى و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرّم، ماه شکست قدرتهاى یزیدى و حیلههاى شیطانى است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده تر بر پا شود، و بیرقهاى خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.
(صحیفه امام، ج5، ص 75)
معناى جمله کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلاء
این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.
تکلیف همگانى، مقابله با ستم
ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. در بعض روایات، که من حالا نمىدانم صحت و سُقْمَش را، هست که یکى از چیزهاى مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند؛ اسلحه مهیا . نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار، و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند براى اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، از شُعَب نهى از منکر است، به همه ما تکلیف است، که باید مقابله کنیم با این دستگاههاى ظالم، خصوصاً دستگاههایى که با اساس مخالفند. آن وقت دستگاهى بود مثل سلاطین سابق که مىخواستند براى خودشان یک چیز درست کنند؛ با اساسش معلوم نبود مخالف باشند. اما یک دستگاهى که با اساس مخالف است، نمىخواهد اسلام باشد؛ نمىخواهد مجالس اسلامى باشد، مىخواهد همیشه چیزهایى باشد که مربوط به غیر اسلام باشد، ولو ملت باشد، ملیت باشد.
ما «ملیت» را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم ... ملت، ملت ایران است، براى ملت ایران هم، همه جور فداکارى مىکنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همهاش ملیت و همهاش گَبْریَّت ! ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید مىکند او را،ممالک اسلامى را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامى جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پانایرانیسم»!»
(منبع: صحیفه امام، ج10، ص: 120-122)
فلسفه عزادارى براى سید الشهدا (ع)
در آن وقت، یکى از حرفها که هى رایج بود، مىگفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مىرفت و آن بازیها را در مىآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مىفهمیدند و آن را مىخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مىفهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مىکردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها این را که مىخواهند، عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتى یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را مىگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش- فى نفسه- کارى از آن مىآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع مىکنند و یک وجهه مىدهند، سى میلیون، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه مىروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور مىتوانند بسیج کنند براى یک مسأله. این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبههاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمىفرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمىگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مىخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
(صحیفه امام، ج13، ص: 323)
زنده نگهداشتن محرّم و ذکر مصائب اهل بیت (ع)
باید ماها و شماها در گفتارى که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتى، با همان وضع مرثیه سرایى و روضهخوانى. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلى که در سابق بود حالا دیگر منسى باید بشود؛ خیر.
ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مىافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهاى ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بىاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان قوّت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مىخواندند و مرثیه را همان طور که سابق مىخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى.
این خون سید الشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستهجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر، سستى نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود.
باید در همه منابر به این جوانهایى که گول خوردهاند- از این منافقین و امثال آنها- نصیحت بشود، دعوت به حق بشود. باید آنها را فهماند که اینهایى که شما را دعوت مىکنند که به ضد جمهورى اسلامى قیام کنید، اینها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، مىخواهند اسلام را از بین ببرند. اینها یک روز با مقاصد اسلامى همراه نبودهاند. اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براى اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند. و این جوانهاى بىاطلاع، این دخترهاى بىاطلاع، این پسرهاى بىاطلاع [که] دستخوش این تبلیغات سوء اینها شدهاند و در مقابل ملت ایستادهاند و در مقابل ملت مىخواهند کارى انجام بدهند، حالا باید بفهمند اینها که نمىتوانند کارى انجام بدهند.
اگر بیایند در خیابانها و بخواهند شلوغ بکنند، همان خود مردم آنها را تربیت مىکنند.
قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اینها را مىگیرند. شما بچهها و جوانها، چرا خون خودتان را به هدر مىدهید؟ شما برگردید به اسلام، رها کنید این اشخاصى که شما را اغوا مىکنند و بیایید توبه کنید، قبل از اینکه در صحنه گرفتار بشوید که آن وقت مشکل است.
آقایان در مجالس اینها را دعوت کنند. ما میل نداریم که جوانهایى که باید براى کشور خودشان خدمت کنند، در خدمت امریکا باشند، به وسیله این اشخاصى که به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بین ببرند. بالاخره، باید شماها که دعوت کردید تا کنون مردم را به اسلام و اسلامیت و به فضایل اخلاقى، امروز هم همت بگمارید که بیشتر دعوت کنید؛ هم مسائل روز را براى مردم بگویید و هم مفاسدى که مترتب بر فعل این گروهکها هست که مىخواهند این جمهورى را به هم بزنند به نفع امریکا یا به نفع شوروى- اینها را تنبه بدهید به مردم- و هم جنبههاى اخلاقى را. و من این جهت را باید عرض کنم که کسانى که به این پُست بسیار مهم گماشته شدهاند و خودشان داوطلب آمدهاند و وارد در سنخ روحانیون و خطبا شدهاند، باید خودشان را تهذیب کنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبیق بدهند؛ عامل به احکام اسلام باشند.
فساد اخلاقى- خداى نخواسته- مبادا در بین آنها [باشد؛] یکى- دوتایى [اگر] پیدا بشود که فساد اخلاق دارند، باید اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، کردار خودشان را، رفتار خودشان را تعدیل کنند و موافق اسلام تطبیق بدهند تا حرفهایشان در مردم تأثیر کند. اگر- خداى نخواسته- یک گویندهاى خودش آلوده باشد، نمىتواند با گفتار خودش، دیگران را از آلودگى جلوگیرى کند. اول باید خودمان را اصلاح کنیم و کوشش کنیم که ان شاء اللَّه، خودمان اصلاح بشویم و مردم را اصلاح کنیم. این طایفه باید در منابر، در مساجد و هر جایى که مقتضى است، با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را مىگویند، مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامى آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همان طورى که در سابق عمل مىشد، روضهخوانى بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش مىخواستند بکنند، همه جهات مادى برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فداى اسلام کردند و با ستمکاران سازش نکردند.
باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان. و از مردم هم تقاضا مىشود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایى نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمى در این باب دارید و مسئولیت بزرگى هم دارید؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئولیت بزرگ. هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد.
(صحیفه امام، ج15، ص: 330-333)