با حلول ماه محرّم، ماه حماسه و شجاعت و فداکارى آغاز شد؛ ماهى که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهى که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهاى شیطانى زد، ماهى که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزى بر سر نیزه را آموخت، ماهى که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند، ماهى که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت، راهى که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید. امام مسلمین به ما آموخت که در حالى که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جائرانه مى‏کند، در مقابل او اگر چه قواى شما ناهماهنگ باشد بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکارى کنید و خون نثار نمایید...

اکنون که ماه محرّم چون شمشیر الهى در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطباى محترم و شیعیان عالیمقام سید الشهداء- علیه الصلاة و السلام- است، باید حد اعلاى استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهى، ریشه‏هاى باقیمانده این درخت ستمکارى و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرّم، ماه شکست قدرتهاى یزیدى و حیله‏هاى شیطانى است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامى بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده تر بر پا شود، و بیرقهاى خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.

(صحیفه امام، ج‏5، ص 75)

معناى جمله کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلاء

این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مى‏فهمند. آنها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.

تکلیف همگانى، مقابله با ستم‏

ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. در بعض روایات، که من حالا نمى‏دانم صحت و سُقْمَش را، هست که یکى از چیزهاى مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند؛ اسلحه مهیا . نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار، و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند براى اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، از شُعَب نهى از منکر است، به همه ما تکلیف است، که باید مقابله کنیم با این دستگاههاى ظالم، خصوصاً دستگاههایى که با اساس مخالفند. آن وقت دستگاهى بود مثل سلاطین سابق که مى‏خواستند براى خودشان یک چیز درست کنند؛ با اساسش معلوم نبود مخالف باشند. اما یک دستگاهى که با اساس مخالف است، نمى‏خواهد اسلام باشد؛ نمى‏خواهد مجالس اسلامى باشد، مى‏خواهد همیشه چیزهایى باشد که مربوط به غیر اسلام باشد، ولو ملت باشد، ملیت باشد.

ما «ملیت» را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم ... ملت، ملت ایران است، براى ملت ایران هم، همه جور فداکارى مى‏کنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همه‏اش ملیت و همه‏اش گَبْریَّت ! ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید مى‏کند او را،ممالک اسلامى را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامى جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پان‏ایرانیسم»!»

(منبع: صحیفه امام، ج‏10، ص: 120-122)

فلسفه عزادارى براى سید الشهدا (ع)

در آن وقت، یکى از حرفها که هى رایج بود، مى‏گفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مى‏رفت و آن بازیها را در مى‏آورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مى‏فهمیدند و آن را مى‏خواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مى‏فهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مى‏کردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مى‏آید که نمى‏گذارد اینها این را که مى‏خواهند، عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مى‏آید که نمى‏گذارد اینها کارشان را انجام بدهند.

وقتى یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را مى‏گویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه‏ها دارد و نه این گریه‏ها خودش- فى نفسه- کارى از آن مى‏آید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع مى‏کنند و یک وجهه مى‏دهند، سى میلیون، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه مى‏روند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور مى‏توانند بسیج کنند براى یک مسأله. این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبه‏هاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمى‏فرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمى‏گویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مى‏خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‏پذیر نباشند.

(صحیفه امام، ج‏13، ص: 323)

زنده نگهداشتن محرّم و ذکر مصائب اهل بیت (ع)

باید ماها و شماها در گفتارى که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتى، با همان وضع مرثیه سرایى و روضه‏خوانى. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلى که در سابق بود حالا دیگر منسى باید بشود؛ خیر.

ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات‏ عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهاى ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بى‏اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان قوّت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مى‏خواندند و مرثیه را همان طور که سابق مى‏خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى.

این خون سید الشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و این دسته‏جات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مى‏کند. در این امر، سستى نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود.

باید در همه منابر به این جوانهایى که گول خورده‏اند- از این منافقین و امثال آنها- نصیحت بشود، دعوت به حق بشود. باید آنها را فهماند که اینهایى که شما را دعوت مى‏کنند که به ضد جمهورى اسلامى قیام کنید، اینها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، مى‏خواهند اسلام را از بین ببرند. اینها یک روز با مقاصد اسلامى همراه نبوده‏اند. اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براى اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند. و این جوانهاى بى‏اطلاع، این دخترهاى بى‏اطلاع، این پسرهاى بى‏اطلاع [که‏] دستخوش این تبلیغات سوء اینها شده‏اند و در مقابل ملت ایستاده‏اند و در مقابل ملت مى‏خواهند کارى انجام بدهند، حالا باید بفهمند اینها که نمى‏توانند کارى انجام بدهند.

اگر بیایند در خیابانها و بخواهند شلوغ بکنند، همان خود مردم آنها را تربیت مى‏کنند.

قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اینها را مى‏گیرند. شما بچه‏ها و جوانها، چرا خون خودتان را به هدر مى‏دهید؟ شما برگردید به اسلام، رها کنید این اشخاصى که شما را اغوا مى‏کنند و بیایید توبه کنید، قبل از اینکه در صحنه گرفتار بشوید که آن وقت مشکل است.

آقایان در مجالس اینها را دعوت کنند. ما میل نداریم که جوانهایى که باید براى کشور خودشان خدمت کنند، در خدمت امریکا باشند، به وسیله این اشخاصى که به اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بین ببرند. بالاخره، باید شماها که دعوت کردید تا کنون مردم را به اسلام و اسلامیت و به فضایل اخلاقى، امروز هم همت بگمارید که بیشتر دعوت کنید؛ هم مسائل روز را براى مردم بگویید و هم مفاسدى که مترتب بر فعل این گروهکها هست که مى‏خواهند این جمهورى را به هم بزنند به نفع امریکا یا به نفع شوروى- اینها را تنبه بدهید به مردم- و هم جنبه‏هاى اخلاقى را. و من این جهت را باید عرض کنم که کسانى که به این پُست بسیار مهم گماشته شده‏اند و خودشان داوطلب آمده‏اند و وارد در سنخ روحانیون و خطبا شده‏اند، باید خودشان را تهذیب کنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبیق بدهند؛ عامل به احکام اسلام باشند.

فساد اخلاقى- خداى نخواسته- مبادا در بین آنها [باشد؛] یکى- دوتایى [اگر] پیدا بشود که فساد اخلاق دارند، باید اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، کردار خودشان را، رفتار خودشان را تعدیل کنند و موافق اسلام تطبیق بدهند تا حرفهایشان در مردم تأثیر کند. اگر- خداى نخواسته- یک گوینده‏اى خودش آلوده باشد، نمى‏تواند با گفتار خودش، دیگران را از آلودگى جلوگیرى کند. اول باید خودمان را اصلاح کنیم و کوشش کنیم که ان شاء اللَّه، خودمان اصلاح بشویم و مردم را اصلاح کنیم. این طایفه باید در منابر، در مساجد و هر جایى که مقتضى است، با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را مى‏گویند، مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامى آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همان طورى که در سابق عمل مى‏شد، روضه‏خوانى بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش مى‏خواستند بکنند، همه جهات مادى برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فداى اسلام کردند و با ستمکاران سازش‏ نکردند.

باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان. و از مردم هم تقاضا مى‏شود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایى نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمى در این باب دارید و مسئولیت بزرگى هم دارید؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئولیت بزرگ. هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد.

(صحیفه امام، ج‏15، ص: 330-333)