پیامهای انسان‌ساز یک حماسه جاودانه

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ


امام حسین

حادثه کربلا در طول تاریخ به یک الگو و سرمشق بزرگ تبدیل شد و علاوه بر آن که به احیاى دین خدا کمک کرد و موجب رشد و شکوفایى درخت اسلام شد باعث بیدارى امت اسلامى گشت و روح شهادت طلبى و شجاعت، فداکارى و ایثار را در مسلمانان دمید و درس های انسان ساز بسیاری را به بشر آموخت. قیام عاشورا شیوه مبارزه را براى آزادگان جهان بنا نهاد و مساله مرگ و شهادت را امرى ساده بلکه افتخارآمیز کرد. آثار و پیامدهاى عاشورا گسترده عمیق و چند جانبه است که ما در این نوشتار کوتاه، به پاره ای از آن اشاره می کنیم.

 

استقامت و پایدارى

امام حسین بن على علیهماالسلام یکى از امامان و پیشوایان معصوم و یکى از الگوهای کامل انسانی است که پیام استقامت و پایدارى او در همه انسانها موج و تحرک ایجاد مى کند. این معنا و پیام استقامت و پایدارى در کلمات امام حسین علیه السلام بیش از پیامهاى دیگرش منعکس گردیده و تعداد این شعارها در گفتار آن حضرت که به صورت نظم و نثر به دست ما رسیده، بیش از سایر پیامها و شعارهایش ظهور و تجلى دارد همچون:

«و الله لااعطیهم یدى اعطاء الذلیل، و لاافر فرار العبید»(1)

به خدا سوگند! نه دست ذلت در دست آنان مى گذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ و از برابرشان فرار مى کنم .

سالار شهیدان این جمله را در ضمن سخنرانى اول خود در روز عاشورا ایراد فرمود.

همچنین یکى از چهار بیت شعرى که امام علیه السلام در ضمن دومین سخنرانى مشروح خود در روز عاشورا براى اهل کوفه ایراد فرمود، به اینصورت نقل شده است:

«سامضى و ما بالموت عار على الفتى                                 اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما»

من به سوى مرگ مى روم که مرگ بر جوانمرد ننگ نیست ، آنگاه که نیتش حق و جهادش براى اسلام باشد .

«و واسى الرجال الصالحین بنفسه                                       و فارق مثبورا و خالف مجرما»

و با ایثار جانش از مردان نیک حمایت کند و از دشمنى با خدا، و از جنایتکاران دورى گزیند.

«اقدم نفسى لا ارید بقاءها                                                لتقلى خمیسا فى الهیاج عرمرما»

من اینک جانم را تقدیم مى کنم و دست از زندگى مى شویم تا در جنگى سخت و با دشمنى بس بزرگ مواجه شوم.

«فان عشت لم اندم و ان مت لم الم                                    کفى بک ذلا ان تعیش و ترغما»

گروهى را در مقابل خود دیدیم که دست در قبضه شمشیرشان مانند شیران غرنده در حالى که شجاعان لشکر را از چپ و راست در هم مى شکستند به سوى مرگ مى شتافتند، نه از کسى قبول امان مى کردند و نه به مال دنیا میل و رغبت مى نمودند. آخرین خواسته آنان این بود: یا مرگ یا پیروزى

اگر با این عقیده زنده بمانم، پشیمانى ندارم و اگر بمیرم مورد ملامت نیستم ، ولى براى تو همین بس که چنین ذلت ننگینى را سپرى کنى.

امام حسین علیه السلام این ابیات را در منزل «اشراف» خطاب به حر بن یزید ریاحى ایراد نمود، آنگاه که در میانشان بحث طولانى شد، زیرا امام علیه السلام مى خواست به حرکت خود به سوى کوفه ادامه دهد و حرّ، تصمیم گرفته بود طبق ماموریتى که به وى محول شده بود، از حرکت آن حضرت جلوگیرى نماید. تا آنجا که به آن حضرت عرض کرد: اگر شما این سفر را ادامه دهید منجر به جنگ خواهد گردید و اگر جنگى پیش بیاید، شما حتما کشته خواهید شد.

آن حضرت در پاسخ وى فرمود: «افباالموت تخوفنى و هل یعدو بکم الخطب ان تقتلونى ؟ »

آیا مرا با مرگ مى ترسانى، مگر بیش از کشتن من نیز کارى از شما ساخته است ؟ (2)

 

صبر و شکیبایى

امام حسین علیه السلام گذشته از اینکه خودش داراى روحیه مقاوم و استوار بود، خاندان و یارانش را نیز بر این اصل مهم دعوت و در آنان هم، چنین روحیه اى را تقویت مى نمود و با اینکه آنان در اثر ایمان قوى و اعتقاد راسخ از صبر و شکیبایى والایى برخوردار بودند، ولى باز هم آن حضرت با توجه به حساسیت شرایط و استثنایى بودن حادثه در مواردى بانوان و دختران خردسال و اصحاب و یارانش را به استقامت و پایدارى و صبر و شکیبایى توصیه مى نمود و با بیانات مختلف و ترسیم پاداشهاى معنوى و اخروى آنان را تقویت و بر دلهایشان نیرو و آرامش ‍ مى بخشید و براى استقبال از شهادت و اسارت، آماده تر و دلگرمتر مى ساخت. این جملات در تقویت روحى و ایجاد اعتماد و توکل در آنان آنچنان مۆثر بود که نه از مواجه شدن با نیزه و شمشیر، در خود ترس و واهمه راه دادند و نه از قطعه قطعه شدن پیکرشان، احساس درد و رنج نمودند، سیلى و تازیانه دشمن نتوانست کودکان را مرعوب کند و شماتت و استهزایش در بانوان، موجب شکست روحى آنان نگردید.

حضرت زینب

طبق آنچه در منابع معتبر از امام سجاد علیه السلام نقل شده است، حسین بن على علیه السلام این جملات را در شب عاشورا خطاب به زینب کبری علیهاالسلام فرمود:

«یا اختاه، تعزى بعزاء الله، و اعلمى ان اهل الارض یموتون و اهل السماء لایبقون »(4)

خواهرم! با استمداد از خداوند، صبر و شکیبایى در پیش بگیر و بدانکه همه مردم دنیا مى میرند و کسى از اهل آسمان باقى نمى ماند.

آنگاه که امام علیه السلام در میان خیمه اش اشعارى در بى وفایى دنیا مى خواند: «یا دهر اف لک من خلیل ...»

زینب کبری علیهاالسلام در کنار بستر امام سجاد علیه السلام نشسته بود، با شنیدن این اشعار از برادرش ، با عجله وارد خیمه او گردید و چنین گفت: برادرم! کاش مى مردم و چنین روزى را نمى دیدم که این مصیبت، همه مصایب را زنده کرد.

امام حسین علیه السلام با جملات یاد شده خواهرش را تسلى داد. آنگاه چنین فرمود:

«یا اختاه! یا ام کلثوم! یا فاطمة! یا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن على جبیبا، و لا تخمشن وجها، و لا تقلن هجرا »(5)

خواهرم ام کلثوم! (دخترم ) فاطمه! (همسرم)  رباب! پس از مرگ من گریبان چاک نکنید، سیلى به صورت نزنید و سخنى که از شما شایسته نیست بر زبان نرانید.

آن حضرت با توجه به حساسیت شرایط و استثنایى بودن حادثه در مواردى بانوان و دختران خردسال و اصحاب و یارانش را به استقامت و پایدارى و صبر و شکیبایى توصیه مى نمود و با بیانات مختلف و ترسیم پاداشهاى معنوى و اخروى آنان را تقویت و بر دلهایشان نیرو و آرامش ‍ مى بخشید و براى استقبال از شهادت و اسارت، آماده تر و دلگرمتر مى ساخت

شجاعت و شهامت

فرازها و جملات متعددى از حضرت حسین بن على علیهماالسلام نقل شده است که بیانگر شجاعت و شهامت اهل بیت و یاران آن حضرت و گویاى صداقت و بالاترین مرحله وفادارى آنان به آیین اسلام ، قرآن و مقام ولایت است، چنانکه فرمود:

«الا انى زاحف بهذه الاسرة على قلة العدد و خذلان الناصر »(6)

آگاه باشید که من با همین گروه کم از یارانم و با عقب نشستن کسانى که انتظار یارى و کمک از آنان مى رفت ، به سوى جهاد در راه خدا خواهم رفت.

امام علیه السلام این جمله را که دلیل بر استقامت و پایدارى یک گروه با تعداد کم ولى داراى ایمان ثابت است ، در دومین سخنرانى خود در روز عاشورا ایراد فرمود.

ابن الحدید مى گوید به یک نفر از لشکریان عمر سعد که در جنگ با حسین بن على علیهماالسلام شرکت کرده بود، گفتند واى بر شما که فرزندان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را کشتید! آن شخص پاسخ داد:

«دهانت بشکند! آنچه را که ما دیدیم اگر تو نیز مى دیدى، کارى را مى کردى که ما انجام دادیم ؛ زیرا گروهى را در مقابل خود دیدیم که دست در قبضه شمشیرشان مانند شیران غرنده در حالى که شجاعان لشکر را از چپ و راست در هم مى شکستند به سوى مرگ مى شتافتند، نه از کسى قبول امان مى کردند و نه به مال دنیا میل و رغبت مى نمودند. آخرین خواسته آنان این بود: یا مرگ یا پیروزى، اگر کمى فرصت مى دادیم از لشکر ما یک نفر زنده نمى گذاشتند، با این شرایط چه مى توانستیم بکنیم، مادرت به عزایت بنشیند؟!»

این جملات و فرازها، پیام شجاعت یاران فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و بیانگر استقامت و پایدارى آنان در دفاع از پنجمین فرد از اصحاب کساء است. یارانی که هر یک، مدال افتخارى اند که بر سینه تاریخ خواهند درخشید.

 

پی نوشت:

1)  مقتل خوارزمى 1 / 253.

2) مقتل مقرم / 235 و مقتل خوارزمى 2 / 7.

3) الکافی ج2/364.

4) مقتل مقرم / 217 و طبرى 6 / 240 و کامل ابن اثیر 3 / 286  و ارشاد مفید / 232.

5) مقتل مقرم / 218.

6) همان 234.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی